قالی در گذر زمان

قالی در گذر زمان

به جرات می توان گفت که زیرانداز یکی از نیازهای اولیه انسان می باشد. انسان اولیه مجبور بود برای زنده ماندن به دنبال آب و غذا و برای حفاظت خود از سرما وگرما به دنبال سرپناه و لباس مناسب باشد. او با پیشرفت و تکامل تمدن بشری به فکر تهیه لوازمی مانند زیرانداز افتاد تا بستری مناسب برای استراحت خود مهیا سازد. از اینرو از حداقل امکانات و وسایلی که در اختیار داشت، استفاده کرد تا زیراندازهای اولیه و ساده ای را تهیه کند. برای اینکار گاها از پوست حیواناتی که شکار می کرد، به عنوان زیرانداز استفاده کرد و گاها از ساقه های گیاهی در بافته های حصیری خود بهره جست. به مرور زمان از الیاف گیاهی و حیوانی در بافت انواع زیراندازها از جمله جاجیم وگلیم و بالاخره قالی بهره گرفت و چاشنی ذوق و هنر را هم بر آن افزود. در طول این سیر تکاملی از جاجیم به قالی، ابزارها و شیوه های گوناگون بافت، طرحها و رنگهای متنوع، با تاثیر از ذوق و خلاقیت بشر، ابداع و اختراع شد. همه اینها از بافت با دست و ابتدائی ترین ابزارها، الیاف خودرنگ و طرحهای سنتی شروع شده و به ابزارهای مدرن، رنگهای متنوع طبیعی و شیمیایی، الیاف طبیعی و مصنوعی و نقشه های امروزی ختم می شود.
هنر قالیبافی بیش از همه در میان ایرانیان مرسوم بوده است و قدیمی ترین قالی های کشف شده گواه این نکته می باشد. معروف ترین و قدیمی ترین نمونه از این قالی ها، قالی پازیریک می باشد که توسط رودنکو باستان شناس روسی از گور یخ زده یکی از پادشاهان سکایی در منطقه سیبری روسیه کشف شده است. این قالی با نقوش هخامنشی و گره ترکی در قرنهای چهارم یا پنجم پیش از میلاد به دست ایرانیان بافته شده است.
قالی ایرانی در گذر زمان دوره های مختلفی از تکامل را پشت سر گذاشته است.گذار تاریخی این دوره ها از زمان هخامنشیان شروع و با پشت سر گذاشتن دوره های بعد از آن به وضع کنونی رسیده است. بعد از دوره هخامنشیان، در دوره ساسانیان نیز قالی های زیبا و زرنگار بافته شده است. هر چند از قالی های بافته شده در دوره ساسانیان آثار چندانی در دست نیست ولی می توان به قالی های نفیسی چون قالی بهارستان اشاره کرد. در دوران بعد از اسلام شهرت قالی های ایرانی را می توان در آثار نویسندگانی چون یاقوت حموی، ابن بطوطه، خاقانی، ابن خلدون و… یافت. یاقوت حموی در معجم البلدان از قالی های آذربایجان و خاقانی در شعر خود از فرش مرندی یاد می کند. ابن بطوطه از قالی سبز فام بافته شده در ایذه خوزستان نام می برد و بنا به نوشته ابن خلدون، قالی از صادرات مهم طبرستان و گیلان بوده است. در زمان سلجوقیان زنان تبحر خاصی در بافتن فرش با گره ترکی داشتند و در استانهای آذربایجان و همدان این هنر را رونق بخشیدند. در زمان مغولان، ایلخانیان، تیموریان، گورکانیان و آق قویونلوها هنر فرشبافی رونق نسبتا خوبی داشته و مردم در گوشه و کنار به بافت قالی مبادرت می کردند. سیر تکاملی هنر و صنعت قالی در دوره صفویه به اوج شکوفایی خود رسید. با توجه به علاقه و حمایتهای شاه تهماسب و شاه عباس از هنرمندان و طراحان و بافندگان، کارگاههای قالی بافی زیادی در تبریز و همدان و دیگر شهرها دایر شد. از این دوره می توان به عنوان دوران طلایی قالی ایران نام برد. تعداد قالی های بافته شده در این دوره به بیش از ۱۵۰۰ تخته می رسد. در زمان افشاریه به دلیل سرگرم بودن نادر شاه به جنگ با کشور های همسایه، قالی بافی رونق چندانی نداشته است. حتی در زمان زندیه نیز چندان توجهی به این هنر نشده است. در دوره قاجار ایران به کارگاهی برای بافت قالی های مورد تقاضای بازارهای خارجی مبدل گشت اما با بحران جنگ جهانی دوم رونق بازار از بین رفت و در بافتهای داخلی با به کارگیری رنگهای مصنوعی به جای رنگهای طبیعی و رواج بافت تقلبی، فرش ایران اصالت و شهرت خود را از دست داد. می توان گفت فرش ایرانی که در قرن نهم هجری به دوران جوانی و در قرن های دهم و یازدهم به کمال خود رسیده بود، در قرن های دوازدهم و سیزدهم رو به ضعف گذاشت و تا به امروز نتوانسته آن شکوه و عظمت گذشته خود را بدست آورد.
صنعت قالى‏بافى و تاریخ آن
کتاب: تاریخ تمدن اسلام، ص ۳۵۱
قالى (۱)
نوعى فرشینه، که مصنوع ایرانى آن را محققان بى رقیب شمرده‏اند.
.I تاریخ. نمى‏توان تعیین کرد که از چه زمانى بکار بردن قالى گره بافته در ایران و برخى کشورهاى اسلامى معمول شده است. اطلاعات درباره قالیهاى زمان هخامنشى بسیار محدود است . اشارات مختصر گزنوفون را نمى‏توان دلیل بر آن دانست که در قرن ۴ م.ق.م، قالى به معناى اخص کلمه در ایران وجود داشته است. شاید شبانان صحرانشین فلات ایران بافته‏هایى که طلایه‏هاى قالیهاى امروز بوده است مى‏ساخته‏اند. در زمان سلوکیان و اشکانیان نیز گویا فقط شبانان براى مصرف خود گلیمهایى مى‏ساخته‏اند. مدارکى که از نیمه دوم عهد ساسانیان به جا مانده وجود قالیهاى نفیس را در آن زمان تأیید مى‏کند. در سالنامه‏هاى چین (۵۹۵ ـ ۶۱۷ ب. م) قالیچه‏هاى پشمى «کالاى ایرانى» نامیده شده است. «قالیهاى نرم» از جمله اشیایى بود که هراکلیوس در جنگهاى خود با خسرو پرویز در اوایل قرن ۷ م. به تاراج برد. فرشى که ۱۵ سال بعد، از تالار بزرگ کاخ تیسفون، به دست اعراب به تاراج رفت، به گفته تاریخنویسان عرب، گوهر نشان بوده است. این فرشها، به احتمال قوى، چیزهایى از نوع گلیم بوده است، زیرا آب و هواى بین النهرین با قالى گره بافته سازگار نیست، و نیز این نوع قالى براى گوهر نشان کردن مناسب نیست. دیگر اینکه قالى گره بافته‏یى به اندازه «فرش خسرو» (که اندازه آن در حدود ۳۰ در ۳۰ متر ذکر شده) ۵/۲ تن وزن خواهد داشت. شاید در همین اوان چادرنشینان و روستاییان فلات ایران قالیچه‏هاى گره بافته براى مبادله با کالاهاى دیگر مى‏ساخته‏اند .
در آثار مورخان و جغرافیادانهاى عرب که در زمان خلفاى عباسى به ایران سفر کردند اشاراتى به قالى رفته است که نمودار رواج قالیبافى در قرون ۳ و ۴ ه.ق. در ایالات فارس، مازندران، گیلان، و قاینات مى‏باشد.
اما اینان از نوع قالیها چیزى نگفته‏اند. ولى تقریبا شکى نیست که طرح قالى‏هاى این دوره مرکب از خطوط مستقیم بوده است. در نتیجه نفوذ ترکان سلجوقى در آذربایجان و همدان، بافتن قالى با «گره ترکى» درین دو ایالت رواج یافت و هنوز هم رایج است. نواحى دیگر «گره ایرانى» را که اشتباها به «گره سنهى» معروف است، رها نکردند، و تا امروز آن را همچنان بکار برده‏اند . در اواخر قرن ۷ ه.ق. به دستور غازان خان مغول بناهاى دولتى تبریز با قالى مفروش شده بود. در قرن ۹ ه.ق، سلاطین تیمورى هرات و اوزون حسن در تبریز قالیهاى زیبا در کاخ‏هاى خود داشتند. طرحهاى بیشتر این قالیها مرکب از خطوط مستقیم بود، زیرا هنر قالیبافى هنوز به مرحله کمال خود نرسیده بود. طرحهاى پیچ در پیچ با خطوط منحنى در پایان قرن ۹ ه.ق . به وجود آمد.
پس از آغاز سلطنت صفویه، کوشش بعضى از شاهان این سلسله در احیاء و بسط هنرهاى ملى ایران، صنعت قالیبافى را کمال بخشید. نقاشان و بافندگان طراز اول که از حمایت بیدریغ آنان ـ به خصوص شاه عباس اول ـ برخوردار شده بودند، با خاطرى آسوده به کار پرداختند، و نیرو و استعداد خود را بیش از پیش براى پیشرفت هنر خود بکار بردند. رواج بى سابقه قالیبافى در شهرها سبب پیدایش شیوه‏هایى چنان دشوار و پیچیده شد که بافندگان قبایل و روستاها، با افزارهاى ساده خود از پرداختن به آنها عاجز بودند. درین دوره، طرحهاى پیچ در پیچ و نقشهاى «کلاسیک» قالى ایران پدید آمد. عالیترین قالیهایى که امروزه در موزه‏ها و مجموعه‏هاى شخصى جهان نگهدارى مى‏شود، متعلق به این دوره است. پس از مرگ شاه عباس، انحطاط این هنر آغاز شد، و حمله افغان‏ها آن را تشدید کرد. در عهد پرآشوب نادر، به آن توجهى نشد. آرامش دوران کریم خان زند، نیز نتوانست آن را در شهرها احیاء کند. اما قبایل و روستاها همچنان به یافتن قالى مشغول بودند. در ۱۲۹۱ یا ۱۲۹۲ ه.ق. بازرگانان تبریز در صادر کردن قالى ایران به کشورهاى خارج پیشقدم شدند. این اقدام جنبشى در صنعت قالیبافى پدید آورد، و سبب رونق دوباره آن در شهرها شد. در ۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ ه.ق، شرکت انگلیسى زیگلر (۲) در سلطان‏آباد به تهیه قالى پرداخت. از آن به بعد، شرکتهاى خارجى دیگر (بیشتر آمریکایى) شعبه‏هایى در مراکز بافتن قالى ایران برپا داشتند. ازین طریق، صادرات قالى رونق گرفت، و در سالهاى پیش از جنگ جهانى اول، رقم آن سالیانه به ۰۰۰/۵۰۰/۲ لیره استرلینگ مى‏رسید، اما این شرکتها صرفا سود تجارتى را در نظر داشتند، و از این روى، قالیبافان را به بافتن نقشهاى ناخالصى در خور بازارهاى بیگانه وادار مى‏کردند، و بدین جهت، از رونق طرحهاى اصیل ایرانى کاسته شد. پیش از جنگ جهانى دوم به دنبال بحران‏هاى اقتصادى، ورود قالى ایرانى به کشورهاى غربى محدود شد، و شرکتهاى خارجى قالى شعبات خود را در ایران برچیدند . رونق بازار داخلى و کوششهاى مؤسسه قالى ایران کسادى بازار صادرات را تا اندازه‏یى جبران کرد. اما ورود رنگهاى مصنوعى و ارزان قیمت خارجى، که کم و بیش جانشین رنگهاى ثابت طبیعى شده است، و نیز رواج بافتهاى تقلبى، به خصوص از پایان جنگ به بعد، سبب تنزل جنس قالیهاى ایرانى شده و ارزش هنرى آن را سخت به خطر انداخته است. در سالهاى اخیر، هنرستان عالى اصفهان به ساختن قالیها و قالیچه‏هایى از پشم و کرک و ابریشم، با طرحهایى به سبک عهد صفوى، همت گماشته و نمونه‏هایى نیز، براى نمایش، به نمایشگاههاى خارجى فرستاده است.
امروزه، انواع قالیهاى ماشینى ساده و گلدار ـ بیشتر در کشورهاى غربى ـ ساخته مى‏شود، که خود به خود قیمت آنها به مراتب ارزانتر از قالیهاى دست بافت است. این مسأله، و نیز عوارض سنگینى که این کشورها به قالیهاى وارداتى بسته‏اند، سبب محدود شدن صادرات قالى از ممالک شرقى شده است.
.II شیوه کار: نخست تارهاى قالى را بر «دار» قالیبافى نصب مى‏کنند. سپس عمل بافتن ـ اغلب به توسط زنان قالیباف ـ آغاز مى‏شود. تارها را دو به دو با رشته‏هاى رنگین پشمى یا ابریشمى، بر حسب طرحى که قبلا آماده شده، در امتداد عرضى قالى گره مى‏زنند، سپس ۱ یا ۲ یا ۳ رشته پود را بر فراز ردیف گره‏ها، از میان تارها، یک در میان مى‏گذرانند، و با افزار سنگین شانه مانندى آن را مى‏کوبند، و در جاى خود فشرده مى‏سازند، آنگاه زواید آویخته ردیف گره‏ها را با قیچى مخصوص مى‏چینند، و سپس به بافتن ردیف بعد مى‏پردازند . بر اثر تجدید مکرر این مراتب، قالى کامل مى‏شود گاه براى ساختن یک قالى بزرگ، یا یک قالیچه ابریشمین ظریف، کارگر یا کارگرانى سالهاى دراز وقت صرف مى‏کنند. معمولا طرح قالى بر کاغذ مدرج منقوش مى‏شود، و جاى هر گره با رنگ مخصوص آن مشخص مى‏گردد. استاد یا سرکارگر، از روى این نقشه، گرهها را به صداى بلند تقریر مى‏کند، و کارگران آنها را مى‏بافند. گاه، استاد در میان دو «دار» قالیبافى مى‏نشیند، گرهها را به دو گروه یا دو کارگر تقریر مى‏کند، و در ضمن، براى جلوگیرى از اشتباه، پشت قالیها را زیر نظر دارد. بدین ترتیب با یک طرح و یک استاد، در عین حال، دو قالى بافته مى‏شود (شاید رسم جفت بودن قالیها در ایران، از اینجا ناشى شده باشد) . سروته قالى را تنها به تار و پود، بى آنکه گرهى در کار باشد، به شکل نوارى گلیم مانند در مى‏آورند. و پایان تارهاى قالى را دسته دسته گره مى‏زنند، و به شکل منگوله در مى‏آورند.

آشنایی با قالی های مناطق مختلف ایران (۱)

قالی های منطقه آذربایجان
اگر چه قالی در تمامی شهرها و بیش از ۲۸۰۰۰ روستا و همه مناطق ایلیاتی ایران بافته می شود ولی قالیبافی در بعضی از مناطق ایران شناخته شده تر و شاخص تر است و دارای ویژگیها و ممیزهایی از لحاظ طرح و نقش و نگاره و رنگ آمیزی است که موجب تشخیص و تمییز آن از قالیهای دیگر مناطق به ویژه از سوی متخصصان و اهل فن است. ذیلاً به مهمترین مراکز قالیبافی ایران و ویژگیهای آن که در شماره گذشته مجله قالی ایران چاپ شده می پردازیم:
هنگامی که صحبت از قالی های منطقه آذربایجان به میان می آوریم باید قالی و قالیچه های تولیدی در سطح استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان را مورد بررسی قرار دهیم گو این که نام آذربایجان با بافت قالی های مرغوب و اعلاء و نیز تاریخ پر پیشینه قالی آن همراه است. پشم مورد نیاز برای تولید قالی در آذربایجان به طور عمده از «ارومیه»، «خوی»، «دشت مغان»، «سلماس» و «ماکو» تامین می شود که از کانون های مهم دامداری ایران محسوب می شوند. در منطقه آذربایجان، شیوه بافت، متقارن (ترکی باف) رواج دارد و سه حوزه مهم قالی بافی را در آن می توان برشمرد :
– حوزه غربی یعنی «تبریز»، «مرند»، «مراغه» که تماماً در استان آذربایجان شرقی قرار دارند و بافندگان شیوه بافت تبریز یا شهری بافت را در دستور کار خود قرار داده اند .
– حوزه شرقی یعنی «خلخال»، «اردبیل» و مشکین شهر که تماما ً در استان اردبیل واقعند همراه با «قسمت شمالی ارسباران»، «سراب»، «میانه» و « هشترود» در استان آذربایجان شرقی که در آنها شیوه روستایی باف رواج دارد.
– حوره هریس مشتمل بر بخش هریس و گراوان و شهرستان اهر و حومه که بافت قالی خاص خود را دارد. قالیبافی در بخشایش، مهریوان و شربیان هم در همین حوزه قرار دارد.
در آذربایجان غربی، قالیبافی به طور عمده در میاندوآب، شاهین دژ و تکاب مرسوم است. عشایر آذربایجان همچون «افشار» و «شاهسون» ها هم قالیچه و کناره می بافند و البته در بافت انواع گلیم هم تبحر دارند.
دارهای قالیبافی در منطقه آذربایجان، به جز دارهای قالیهای عشایری، تماماً از نوع عمودی و ثابت است.
قالی تبریز
نام تبریز، قالیهای نفیس، اعلاء بادوام و خوش طرح و رنگ را در ذهن تداعی می کند چرا که تبریز یکی از قدیمیترین و مهمترین کانون های قالیبافی ایران بوده و هست و همواره بخشی از صادرات قالی ایران را قالیهای بافت تبریز تشکیل داده است.
قالی تبریز با گره متقارن، پرزکوتاه و نازک مشخص می شود و مبنای رجشمار در آن تعداد گره ها در ۷ سانتیمتر است. طرحها و نگارههایی همچون لچک و ترنج، هراتی، محرابی، هندسی، شکارگاه، تصویری، سرو، بیدمجنون، و گلهای شاه عباسی از طرحهای و نقش های رایج و متداول در قالی تبریز است. برخی از قالیهای نفیس بافت تبریز با نقوش تخیلی، کتیبه ها و ابیاتی از شاعران بلند مرتبه ایرانی و نیز آیات و مضامین قرآنی همراه است.
قالیهای تبریز در ابعاد گوناگون بافته میشود و تار و پود آن اغلب از نخ و بعضاً از ابریشم و پرز آن از پشم است. قالی تبریز دو پوده و لول باف است و شیرازه های آن اغلب به صورت منفصل می باشد.
در تبریز، قالی کمتر از ۳۵ بافت در گره، نامرغوب و بیشتر از آن مرغوب تلقی می شود. درسالهای اخیر قالیهای بالای رجشمار ۶۰ هم در تبریز بافته شده که به قالیهای اعلاء باف تبریز مشهور است. تبریز از جمله کانون هایی است که بافندگان آن در بافت قالی ابریشمی مهارت دارند. از لحاظ رنگ آمیزی قالی تبریز رنگهای شاد و متنوعی دارد و از رنگهای استخوانی، کرم ، شکلاتی ، پوست پیازی ، مسی، لاکی ، زیتونی ، بژ، قهوه ای روشن و… استفاده می شود.
قالیهای هریس ، گراوان ، شربیان ، اهر ، بیلوردی ، مهریوان ، قراچه و لامبران
هریس از بخشهای نزدیک تبریز نامی معروف در قالی بافی کشور و نام شناخته شده در قالی های صادراتی ایران دارد. بافت قالی های نفیس و ظریف ابریشمی از گذشته در هریس مرسوم بوده است و هم اکنون هم قالیهای با کیفیت بالا و با دوام با طرحهای هندسی و رنگهای خاص در این منطقه بافته می شود.
از ویژگیهای عمده قالیهای هریس، فرم لچک یال به تعبیر محلی طرحهای «گوشه و گوبک» و نقوش برگ بلوط و نقوش گیاهی دیگر است که به طور معمول زمینه قالی را می پوشاند. قالیهای هریس با بهره گیری از رنگهای لاکی روناسی، صورتی روشن ـ که آن هم از روناس به دست می آید ـ عنابی، سبزتیره، آبی روشن و رنگ خاکی طلایی، مشخص می شود. اما روی رنگ سرخ روناسی تکیه بیشتری می شود.
در قالی هریس از نقوش برگ بلوط و گلهای شاه عباسی برای تزیین حاشیه استفاده می شود . حاشیه های معروف به توسباغه ، بالوق شاما و سماوری از جمله حواشی متداول در قالیهای هریس است. قالیهای هریس، دوپوده و لول باف بافته می شود.
در اطراف هریس، در روستاهای متعددی، هنر قالی بافی رواج دارد که از آن جمله می توان به گراوان، شربیان، بیلوردی، مهریوان، قراچه و لامبران اشاره داشت.
از ویژگیهای قالیهای گراوان (گوروان)، درشت باف بودن و بهره گیری از ترنج بزرگ و پشم مرغوب در طراحی و بافت است. قالی های مذکور از دوام خوبی هم برخوردار است.
قالی های شربیان، تک پوده و تخت بافت است و در بافت آن از طرح گل و بته استفاده می شود. قالی های اهر که از نظر کیفی، قالیهای نامرغوب تبریز را به ذهن تداعی می کند دارای طرحهای گردان و نیمه هندسی است.
قالیهای بیلوردی هم به صورت تک پوده و تخت بافت و مانند همه قالیهای منطقه آذربایجان با گره متقارن بافته می شود.
مهریوان ( که به غلط مهربان هم گفته شده است) از مناطق نزدیک هریس است که قالیهای آن با چند ترنج و گاه بدون ترنج و همراه با نقش برگ بلوط بافته می شود.
قراچه که در کتابها از آن با نام قرچه و قراجه هم یاده کرده اند از روستاهای غرب هریس است. از مهمترین ویژگی های قالیهای بافت قراچه، استفاده از چله نخی سفید رنگ، پود به رنگ آبی، تک پوده بودن و شیرازه تخت حصیرباف است. رنگ قرمز، آن هم در طیف گسترده ای در قالیهای قراچه به چشم می خورد. ضمن آن که رنگهای سبز و آبی روشن هم در زمینه این قالیها کاربرد دارد.
قالیهای قراچه در ابعاد گوناگون و بیشتر به شکل کناره و بعضاً قالیچه بافت می شود. وجود ترنجهای هندسی با لبه هایی که زائده هایی به شکل سرمرغ ـ یا دندانه ای ـ دارد از دیگر مشخصه های قالیهای قراچه است. قالیهای بافت لامبران ـ که در شمال غربی قراچه قرار دارد- معمولاً درشت باف تر از قالیهای قراچه است و به صورت دو پوده و لول باف که گاه در ترکیب رنگهای آن ناهمانگی های هم مشهود است بافته می شود.

فرش دستبافت ممتازترین صنعت دستی استان مرکزی است
از میان ۶۵ رشته فعال صنایع دستی در استان مرکزی فرش دستبافت ممتازترین صنعت دستی استان مرکزی است که سابقه دیرینه ای به تارک استان بافته است.
فرش دستباف اراک با نام جهانی ساروق در دنیا شناخته شده و کمتر موزه ای است که مزین به آثار فرش دستباف اراک نباشد چنانکه موزه ملی ایران را فرش های فراهان به خود اختصاص داده است.

این استان در گذشته یکی از مهمترین مراکز تولید و صادرات فرش به جهان خارج با نام سلطان آباد(عراق عجم)
بوده است و بازار ۲۰۰ ساله این شهر از دروازه های صادرات فرش کشور بوده است.

به گزارش مهر اراک صنعت قالیبافی در فراهان و سربند اراک سابقه تاریخی دارد و قالیهای بوته مالمیر سربند ، دولاخور مشک آباد و ساروق در بین کارشناسان و خبرگان فرش شناخته شده و دارای شهرت جهانی است.

فرش این منطقه تا اواخر دوره صفویه دارای مصرف داخلی بوده و در دوره قاجاریه با صدور فرش ساروق توسط تاجران تبریزی به شهرت جهانی رسید به طوری که نماینده شرکت های خارجی را به اراک باز کرد و رونق دو چندان گرفت.

با رواج صادرات فرش اراک سرآمد فرش های کشور شد و مورد استقبال اروپائیان بود به طوریکه این فرش با فرش کرمان به رقابت برخاست .

فرش اراک در مسیر تا به امروز فراز و نشیب هایی را طی کرده و اکنون سرنوشتی همگون با فرش ایران یافته است . اکنون تنوع رنگ و بافت مانند گذشته در فرش های استان دیده نمی شود و در صورتی که چاره ای اندیشیده نشود افول فرش ایتان را پیش رو خواهیم داشت.

فرش های استان مرکزی بر حسب نوع منطقه از نظر طرح و رنگ متفاوت از سایر مناطق است.منطقه خمین،‌مشک آباد ، مشهد میقان،‌ساروق، میلاجرد، تفرش ، رودبار و سربند فراهان، کزاز و مهاجران،‌چاپلق، سربند و مال میر و سنجان از مناطق مهم و صاحب سبک فرش استان است که بر حسب منطقه طرحهایی چون بوته مال میر، گا حنا، لیلیان، بند ریحان، شاه عباسی،‌لچک ترنج، نقش های اسلیمی، خشتی،‌بندی،‌شیخ صفی، انواع ماهیها زیر خاکی،‌نقشه های باب آمریکایی ، بوته بزرگ، بوته مادر و بچه،‌مرغ و ماهی و تلفیقی استفاده می شده است.

به جز فرش دستنباف گلیم گل برجسته، سازهای سنتی، منبت کاری و کنده کاری روی چوب، تراش سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی، تذهیب ، رودوزی های سنتی، مشبک چوب، مسگری چکشی ، گچبری سنتیف آهنگری هنری، سفالگری ، قلمزنی، نگار گزی، گیوه بافی و دوزی، خوشنویسی ، آینه کاری، جاجیم بافی، دوخت لباس های محلی، حجم سازی با چوب ، معرق ، هنرهای تلفیقی و رشته های دیگر صنایع دستی در نقلط مختلف استان توسط هنرمندان کار می شود و محل درآمدی برای بخشی از مردم است.
استان مرکزی دارای بیش از ۵۰ هزار نفر هنر مند صنایع دستی

ساروق
بهترین و زیباترین ساروقها از آن اراکند. این عقیده صاحبنظران قالی احتمالا بر اساس حصول بازارهای صادراتی است؛ اما علیرغم این امر تنها، نام ساروق بلکه شهر ساروق (تقریباً در ۵۰ کیلومتری شمال اراک) نیز برای بازار قالی دارای اهمیت ویژه ای است. بعد از یک دوره کوتاه که در آن افت کیفیت پدید آمد، قالیهای خوب و با کیفیتی والا به تمام دنیا بخصوص آمریکا و اروپا صادر شدند. ساروق بعنوان خاستگاه قالی در طول قرن نوزدهم گسترش یافت. از دوره های ابتدایی اطلاعات جامعی از روند بافت در این شهر در دست نیست.
اندازه: تمام اندازه های معمول بانضمام اندازه های بزرگ و سفارشی تهیه می شود.
رنگها: کرم، آبی، و قرمز جهت زمینه بکار میروند و زرد، سبز، و سایه ای از قرمز جهت ترسیم طرحها بکار میروند.
نقشها: بسیاری از نقشهای متفاوت بانضمام نقشهایی که از مراکز دیگر عاریه گرفته شده، در قالیهای جدید ساروق بکار میروند؛ که از میان این نقشها میتوان طرحهای هراتی و بوته میری و طرح ترنج و نقشهای متفاوت گل و نقوش مشبک را نام برد. حواشی متعدد و خطوط حواشی همواره بر ارائه حواشی باریک تأکید می ورزند.
ساختار: تار و پود پنبه ای می باشند.
گره: گره فارسی مورد استفاده است. بافت از متوسط تا ریز متغیر است (۵۰۰۰ گره در دسی متر مربع). شباهت قالیهای قدیمی و آنتیک در استفاده از گره ترکی است.
پرز: ساروقهای جدید از پشمی عالی، و با چینی متوسط تا بلند برخوردارند. قطعات قدیمی اغلب دارای ساختاری سفت و سخت و چینی کوتاه برخوردارند.
کیفیت: قطعات ساروق به بهترین گروه قالیها تعلق دارند و حتی در بین تولیدات صادراتی اخیر بلحاظ سفتی و سختی از ارزش والایی برخوردارند. قالیهای قدیمی و عتیقه ساروق را با بهایی گزاف تنها در معاملاتی که بوسیله دلالان در حراج ها رهبری می شود میتوان یافت.

فرش ماشینی یا دستبافت؟

تاریخچه فرش

قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال ۱۹۴۹ در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد.
رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال ۱۹۵۳ در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: “بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار کدامیک از سرزمین های ماد-پارت(خراسان قدیم) یا پارس است، تاریخ فرش مذکور و پارچه هایی که در پازیریک کشف شد قرن پنجم و یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد تشخیص داده می شود.” سپس او اضافه می کند: “تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زین قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می باشد اما در روی فرش پازیریک ریزه کاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشید نیز دیده می شود.”
در زمان تسلط مغولها (قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی) قالی بافی به سطح بسیار رفیعی از زیبایی وتکنیک رسید. شکوفایی این صنعت شاید با حکومت غازان خان (۱۳۰۷-۱۲۹۵ میلادی) مصادف بود.
اما اوج قالی کلاسیک ایرانی را که از آن با رنسانس قالی ایران یاد می شود زمان سلاطین صفوی (۱۷۲۲-۱۴۹۹ میلادی) به ویژه زمان حاکمیت شاه طهماسب اول (۱۵۸۷-۱۵۲۴ میلادی) و شاه عباس کبیر(۱۶۲۹-۱۵۸۷ میلادی) ثبت کرده اند. از این دوران حدود ۳۰۰۰ تخته فرش به یادگار مانده که درموزه های بزرگ دنیا و یا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.
در این دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبریز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، یزد ، استرآباد ، هرات و ایالات شمالی نظیر شیروان ، قره باغ و گیلان وجود داشتند توسعه و رونق بیشتری گرفتند.
در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپایه طرحهای خلاصه شده و ترکیبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. یعنی همان طرحی که قبلا به زیباترین وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.
با اشغال کشور بوسیله افغانها (۱۷۲۲-۱۷۲۱ میلادی) این صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.
در قرن نوزدهم قالیهای ایرانی ، بویژه فرشهای نفیس ناحیه تبریز به اروپا راه یافتند. از سوی کشورهای اروپایی نمایندگانی به تمام کشورهای مشرق زمین گسیل شدند و با رقابت بسیار فشرده کلیه فرشهای کهنه و عتیقه را گردآوری کرده به قسطنطنیه که هنوز هم مهمترین بازار قالی مشرق زمین بود فرستادند.
با به پایان رسیدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگلیسی (زیگلر ۱۸۸۳ م) آمریکایی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسیس کارگاههایی در تبریز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند. این روال تا جنگ جهانی اول که تولید قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت.

فرش هنری جاویدان برای تمام ملل

فرش و بطورکلی دستبافته هایی که حاصل در هم تنیدن رشته های الیاف هستند , به دلیل برخورداری از ساختاری ویژه که آنها را در کنار بالاترین آثار هنری و خلاقانه بشر قرار می دهد توانسته اند از آغاز پیدایش زندگی گروهی در میان تمامی اقوام بشر ، جایگاه ویژه ای پیدا نمایند. جایگاهی که تمامی این بافته ها را در شمار آثاری جاویدان برای تمدن بشر و عامل پیوند فرهنگها و تمدن های بیشمار گردانیده است . تمدنهایی که علیرغم هزاران کیلومتر فاصله ، توانسته اند بدرون یکدیگر راه پیدا نمایند و از وجوه مشترکی برخوردار شوند.

مطالعات مستمر نشان داده است که فرش و دستبافته های مشابه از اولین فراورده های خلاقانه بشر بوده اند که اعتقادات و دیرینه و حتی قابل تقدس ، در قالب اشکال و تصاویری هنر مندانه ، مکانی جاودان بر روی آنها یافتند و ما امروز از پی رمز گشایی و یافتن اندیشه های پیدایی این تصاویر ، به معلوماتی دیت می یابیم که نتیجه مشترک همگی آنها چیزی نیست جز آنکه بدانیم فرش دستباف ، هم به منزله اثری هنرمندانه و هم به عنوان محصولی تجاری ، در میان تمامی اقوام ، مورد توجه و حتی احترام بوده است . شاید راز آمیز بودن برخی از وجوه مشترک دستبافتها در میان اقوام و تمدن های مختلف بشر موثرتزین عامل جاوانگی و پیوند آن باشد . همان اسزاز و نهانهایی که باغث گردید باور هایی نظیر اعتقاد به بهشت آسمانی ، بصورت باغهایی خیالی بر روی تمامی دستبافته های بشر انعکاس یابد . باغهایی به غایت زیبا و خیال انگیز که هم بر روی فرشهای گره دار کوچ نشینان و روستاییان غرب ایران و هم بر روی گلیمهای سرخپوستان ناواهو در شمال قاره آمریکا ، یکسان و پایدار انعکاس یابد. باغهایی که به باغهایی کوچکتر تقسیم شده اند و درختانی تنومند و جویهای آب در میان آنها نمایان است

گلیم

گلیم بافی در ایران

آسودن بر روی کف پوشی گرم و نرم , در پی روزی پرکار و سخت , امید و توانی است برای برخوردی دوباره با واقعیتهای سخت و شیرین کار روزمره و تامین معیشت خانواده.

نخستین کف پوش بشر اولیه پوست حیوانات بود. ولی پس از گذشت هزاران سال , وقتی توانست کم کم مواد اولیه طبیعت را به میل خود شکل دهد , بفکر ساخت بالا پوشی برای خود و کف پوشی برای محل سکونتش افتاد. اولین کف پوشهای ساخته انسان , حصیر و بوریاست و بتدریج بافت زیر اندازه های پشمی را نیز آموخت.

در کاوش های باستانشناسی , در شرق جزیره آناتولی , بقایای یک گلیم ۷۷۰۰ ساله بدست آمده است , ولی بطور کلی بعلت آسیب پذیری مواد اولیه گلیم , نمونه های چندانی از گذشته های دور موجود نیست.

قدیمیترین نمونه بدست آمده گلیم ایران , قطعه گلیمی متعلق به دوره اشکانی است. گلیم بعلت ارزانی قیمتش نسبت به قالی و بخاطر زیبائی و درخشندگی رنگها و نقشهایش , در زندگی روستائیان و طبقات کم درآمد اهمیت خاصی دارد.

مصرف کننده اصلی گلیم ایلات و عشایر هستند که از آن بعلت سبکی وزن , بعنوان کفپوش ایده آل در کوچ عشایری استفاده میکنند و عشایر ایران خود بزرگترین تولید کننده گلیم نیز میباشند.

باید خاطرنشان کرد که گلیم در زندگی عشایری تنها برای پوشانیدن کف چادرها اختصاص ندارد , بلکه آنقدر با زندگی عشایری عجین شده که نیازمندیهای دیگری از قبیل انواع کیسه ها و خورجینها , رختخواب پیچ جل اسب و گاه تزئین دیواره های چادرهای عشایری را نیز در بر میگیرد.

گلیم بافی در اغلب نقاط ایران بخصوص در میان قشقائیها , ال سونها , کردها , لرها و بلوچها رواج خاصی دارد. بلفا گلیم همچون بسیاری از رشته های گوناگون صنایع دستی روستائی خاص زنان است و زنان عشایر و روستائی ایران , آفریننده نقشها و رنگ آمیزیهای دلپذیری هستند که در نوع خود در حد کمال است .

دستگاه گلیم بافی اغلب به رنگ سفید و ینبهای و پودها پشمی و رنگین است و نقوش مختلف را با پودهای رنگارنگ بر روی گلیم ایجاد میکنند.

گلیم بافی در ایران شیوه های گوناگون دارد ودر اغلب نقاط ایران همه شیوه ها رایج است , ولی نقشها ورنگ آمیزیهائی که بافندگان مناطق مختلف بکار میبرند هر یک دارای وی÷گیهای خاص خود بوده و اغلب از روی نقش و رنگ آمیزی یک گلیم ,میتوان به محل تولید آن پی برد.

گلیمهای قشقائی معمولا دارای رنگهای بسیار زیبا و شاد است و بیشتر رنگهای زنده طبیعت را میتوان در آن مشاهده کرد. نقوش این گلیمها معمولا نقوش متنوع هندسی است. زنان قشقائی علاوه بر این گلیمها , زیباترین جل های اسب را نیز برای تزئین مرکب مردانشان میبافند و همچنین از نوارها و کناره های بافته شده , برای تزئین دیواره های سیاه چادرهایشان استفاده میکنند.

ورنی بافی یکی از انواع بسیار زیبای گلیم است که در میان شاهسونها متداول میباشد.

در گلیم های ال سون نقش حیوانات و پرندگان بصورت هندسی و ساده شده دیده میشود و این نقوش به تصاویر حیواناتی که روی سفالهای پیش از تاریخ این منطقه دیده میشود , شباهت بسیار دارد. ورنی بافی در اردستان کرمان نیز متداول است که در این منطقه بنام شریکی پیچ خوانده میشود. گلیمهای این منطقه اغلب دارای نقوش هندسی میباشد.

گلیمهای بلوچ اغلب تیره رنگ و راه راه هستند و هر راه در واقع نواری با نقش هندسی است و متفاوت از سایر راههای همان گلیم میباشد.

یکی دیگر از مراکز مهم تهیه گلیم , بیجار و سنندج است و گلیمهای این مناطق اغلب دارای نقش لچک و ترنج میباشند و نقش گل سرخ نیز در متن این طرحها دیده میشود.

در مناطق روستائی کردستان گلیمهای زیبائی با نقش پرندگان بافته میشود و ورنی بافی هم با روشی کاملا متفاوت از ورنی بافی ال سونها از شیوه های متداول این مناطق است.

ورنی بافی در میان ایلات لر , خمسه , فارس , جلیلیها و بلوچها نیز متداول است , ولی هر کدام دارای نقوش و رنگ آمیزی و روش خاص خود هستند. در نهایت با وجود اینکه مظاهر تمدن جدید , در زندگی ایلات و عشایر رخنه نموده , ولی هنوز جای خاص گلیم , با دوام و زیبائی مخصوص بخود , حفظ شده است و بایستی این هنر نیز که بازتاب تجلی اصالت و سنتهای بومی سرزمین ماست , همچنان در کنار دیگر فرآورده های صنایع دستی , مورد حمایت و حراست قرار گیرد. بامید آنکه گامهایمان در جهت خودکفایی و فطع وابستگی , تا نقطه حصول هدفهایمان , محکم و رهرو باشد.

قالی‌بافی در استان اصفهان
اصفهان در زمان صفویان یکی از مراکز عمده قالیبافی بود. در این شهر تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالیهای زر بفت بافته می‌‌شد. اصفهان در فتنه افغان آسیب فراوان دید و تعداد بسیاری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اولیه خود را به دست آورد. در زمان قاجاریه قالی بافی اصفهان دوباره احیاء شد. در وضعیت زندگی استاد درجنگ جهانی اول اصفهان یکی از مراکز عمده تهیه قالیچه بود و پس از آن نیز بحرانهای زیاد اقتصادی تأثیر در کار قالی بافی نگذاشت.
تعداد رنگهای انتخاب شده در قالیهای اصفهان بسته به نوع طرح متفاوت است و از چند عدد تا چند ده رنگ در طرحهای معمول و حتی چند صد نوع رنگ در طرحهای ویژه متغیر است. گره قالیهای اصفهان فارسی بوده.ماده اصلی برای تهیه رنگهای فرشهای اصفهان گیاهی بوده است اما در سالیان اخیر بدلیل افزایش شدید قیمت مواد اولیه گیاهی کاربرد آن بسیار کاهش یافته و به جز چند تولید کننده قدیمی مانند صیرفیان و حکمت نژاد بقیه تولید کنندگان به استفاده از رنگهای شیمیایی رو آورده اند. در روستاهای اطراف اصفهان نیز کم و بیش دارهای قالی وجود دارد. روی این دارها قالی و قالیچه‌ها طرح شاه عباسی و سایر طرحهای اصفهان بافته می‌‌شود. رنگهای بکاررفته در آنها عموماً نباتی بوده و بیشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده یا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گیاه دیگر استفاده به عمل می‌‌آید. از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قالیچه‌های بختیاری و قالی‌های جوشقان بایستی نام برد. قالیچه‌های بختیاری را البته بیشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می‌‌بافند. قالی و قالیچه‌های جوشقان از زمان صفویه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پیش از زمان صفویان می‌‌رسد. ولی در روزگار شاه عباس این صنعت در آنجا توسعه بسیار یافت. در آن زمان کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه‌های اروپا و امریکا تعداد زیادی قالی وجود دارد که منصوب به این روستای کوچک بوده است. قالیهای جوشقان ریز بافت و دوپوده است.
نقش قالی جوشقان شکسته است و شاید از دویست و پنجاه سال پیش تابحال همچنین ثابت مانده است. رنگهای آن از بهترین رنگهای طبیعی انتخاب می‌‌شود و همچنین رنگها کاملاً زنده و شاداب است. نوع پشم قالی جوشقان بسیار خوب و خامه آن دستریس است و گره جفتی چندی است که در جوشقان رخنه کرده است. درمیمه واقع در سه فرسنگی جوشقان بر سر جاده اصفهان به تهران نیز قالیهایی با همان نقش شکسته جوشقانی اما ریز بافت و بهتر از کار خود جوشقان بافته می‌‌شود.
نایین در شمال یزد و کناره دشت کویر قرار دارد و پیش از این به بافتن عباهای بسیار لطیف شهرت داشت اما پس از آنکه در کشور ما مردم به لباس اروپایی درآمدند عبا منسوخ گشت. بافندگان نایین مانند شال بافان کرمان و مخمل و زیبا بافان کاشان به قالی بافی روی می‌‌آوردند. صنعت قالی بافی در نایین در آستانه جنگ دوم جهانی آغاز شد و چون بافندگان آنجا همواره با پشم نازکتر سروکار داشتند به بافتن قالیچه‌های بسیار ریز بافت پرداختند و از آنجا که میزان تولید کم و جنس بسیار خوب بود، بازار خوبی برای کالای خود یافتند. که در زمان جنگ باز بر رونق آن افزوده شد. بدین ترتیب قالی نایین که شاید بهترین قالی امروز ایران باشد پدید آمد. پشم نایین نازکتر و نرمتر از دیگر پشمهای ایران است. رنگها چندان دلاویز نیست و تنوع ندارد. شاید۹۰ درصد قالیهای اصفهان دارای متنی است به رنگ کرم بایک ترنج سرمدادی یا آجری و حاشیه آجری تند، رنگهای فرعی نیز در مایه‌های تند و شماره آنها محدود است و شاید در سراسر صنعت قالی بافی اصفهان بیش از ۱۵ رنگ بکار برده نشود. مسئول این امر البته رنگرزان اصفهان هستند. ولی همچنین خود صاحب کار که توجهی به مایه‌های رنگی که تحویل می‌‌گیرد ندارد نیز مقصر است.
قالی کاشان
قالیهای تاریخی و گرانبهای کاشان مظهر زیبایی ذوق و هنر ایرانیان در جهان است. قالی ایران که عامل بزرگ شناسایی کشور کهنسال ما به جهانیان گشته و اکنون در زندگانی همه اقوام بشر از هر نژاد و ملت خودنمایی می‌‌کند، گذشته از تأمین نیازمندیهای زندگی و تشکیل اندوخته پربهای هر خانه و خانواده ای، ارزنده‌ترین نماینده اندیشه‌های لطیف انسانی و زیباترین پدیده‌های دلپذیر بشمار می‌‌رود. اما قالی کاشان که شهرت آن دنیا را فرا گرفته و شامل گرانبهاترین آثار هنری و قطعه‌های ممتازی در نوع خود می‌‌باشد از نظر تاریخی دو عصر متفاوت و مختلفی را پیموده و یک تعطیل طولانی و فاصله زمانی قریب به دو قرن این دو مرحله را از یکدیگر جدا ساخته است.
هر چند اظهار نظر قطعی درباره همه قالی‌های بافت کاشان که اکنون در موزه‌ها و مجموعه‌های دنیا موجود است کار سهل و آسانی نیست اما از بررسیهای فنی کارشناسان و تحقیق و تطبیق کلی و قراین دیگر خصوصیاتی از قالی کاشان به دست آمده که برای شناختن و تشخیص آنها بسیار مؤثر است. از جمله تزئینات مربوط به نقش و تزئینات و ریزه کاریها و نقش و نگار مشترکی که با ظروف سفالی و کاشی سازی کاشان در آنها موجود است.همچنین بافت ریز و مخمل نما و ظرافت خاص آن نسبت به قالی‌های دیگری که باگره فارسی بافته شده است. پروفسور پوپ مختصات دیگری را هم برای نقشه قالیها ی کاشان شمرده است مانند: ترنجهای کنگره دار و برگهای ظریف، شاخه‌ها و برگهای دندانه دار و ….

سلجوقیان وفرشبافی
چکیده مطالب:
سلجوقیان، طایفه ای از ترکمنان غز بودند که از ترکستان به ماوراءالنهر مهاجرت کرده و در فاصله سال های ۴۲۹ تا اوایل قرن هشتم هجری قمری در خراسان، کرمان و بسیاری از بلاد شام وروم سلطنت کردندو قلمروشان از کاشغر(شهری در ترکستان شرقی)تا حلب (شهر شام کنونی)وسعت داشت.
پیشرفت سلجوقیان باعث شد تا مردم کشورهای متمدن خاورمیانه با محصولی آشنا شوند که تا آن زمان فقط به وسیله قبایل ترکمن دردشت هایی که میزیستند ساخته می شد و برای مقابله با سختی های زمستان به کارمی رفت واین محصول فرش بود.(البته ایرانیان از حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد با فرش آشنا بودند)
عمومی شدن این صنعت ، احتمالاَ به این طریق انجام گرفته که بعضی از قبایل سلجوقی در مکان هایی مستقر شده و این صنعت را حفظ کرده و به صورت وسیع تری گسترش داده اند و آن رابه صورت حرفه عمومی در آورده اند.
دلیل کافی برای وجود چنین صنعتی در دوره سلجوقیان را فقط ازآسیای صغیر در اختیار داریم وآن هم قطعاتی است که گذشته در معبد علاءالدین در قونیه موجود بوده و حال باعث افتخار موزه مربوط با آثار هنری ترکی و اسلامی در استانبول است. این قطعات به خوبی تباین بین زمینه و حاشیه فرش را که از علائم مشخصه آن است و در تکامل بعد هم به چشم می خورد نشان می دهد زمینه فرش یا دارای یک طرح هندسی متواصل و یا ردیف های منظمی از طرح های هشت گونه است که روی تمام سطح تکرار می شود. و حاشیه آن نیز معمولاَ از یک ردیف خط کوفی غیر مفهوم ولی فوق العاده جالب تشکیل شده است.
قالی بافی در ادوار پیشین:
با وجود آنکه در مورد اولین منسوجات دست بافت بشر اطلاعاتی نسبتاَ مکفی وجود دارد ولی درباره نخستین فرشهای گره دار جهان و تاریخ و محل بافت آنها دانسته های ما اندک بوده و بیشتردرحدود حدس و فرضیه باقی مانده است. در ردیابی معکوس مسیر توسعه و پیشرفت فن قالی بافی و رسیدن به نقطه مبدأ و مهد این پیشه مفید که پیدایش آن صرفاَ بر اساس رفع احتیاج و توسعه چادرنشینان و قبایل صحرا گرد صورت گرفته است پژوهشگران اروپائی در گذشته در اثر تحقیقات خود باین نتیجه رسیده بودند که تمدن های باستانی مصر و آشور گهواره فرش بافی جهان بوده اند و شواهد نسبتاَ معتبری نیز در صحت این مدعا در اختیار داشتند از جمله مندرجات تورات به هنگامیکه در فصل هجرت قوم بنی اسرائیل در باب آرایش خیمه ها و استفاده از قالی سخن میراند و همچنین ستون یادبودی از شلمانصر دوم آشوری که در آن نقش دو تخته فرش با ریشه های بلند حکاکی شده است . فرضیه این محققین که قدمت بیشتر و اصالت کمتری داشته و بیشتر بر مبنای گفتاری استوار بوده و یا اشاره بر نمونه ای غبر از فرش حقیقی چون نقش سنگی آن داردبا کشفیات باستان شناس معروف روسی به نام «ردنکو» که در نیمه اول قرن اخیر در میان توده های یخی موفق به کشف یک تخته فرشگره دار می گردد بکلی دگرگون شده و در نتیجه مهد قالی بافی از سواحل نیل و رود خانه های دجله و فرات به آسیای مرکزی تغیر مکان می دهد . با شرح کامل تر این حفاری و تفاسیری که برنتیجه این کشف با اهمیت نوشته شد مسئله را در زیر نور تابان تری می بریم. در سال ۱۹۴۹ میلادی پرفسور ردنکوقطعه فرش گره داری را که در اصل به عنوان پوشش اسب بکار می رفته است در قبرهای مستور از یخ چادر نشینان صحرا گرد در محلی بنام«پازیریک»واقع در هشتاد کیلومتری مرز مغو لستان در میان کوههای آلتائی کشف می نماید. این فرش که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال قبل می رسد در اندازه های ۸۳/۱ ۲ متر و با ۳۶۰۰ گره در دسیمتر مربع و در رنگ قهوه ائی مسی وسبز روشن بافته شده است. تصاویر حاشیه آن با اشکال متداول در دوره هخامنشی ونقوش تخت جمشید مشابهت فراوان و بلا تردیدی دارند و در زمینه مرکزی آن تصاویرستاره های چهار پره ای عیناَ مشابه اشکال منعکس شده بر روی اشیاء مکشوفه در لرستان مربوطه به این دوره در درون مجمو عه ای از قابهامحصور شده اند. درباره سوابق تاریخی این فرش با اهمیت که در موزه «آرمیتاژ» لنینگراد نگهداری میشود پرفسور ردنکو معتقد است که در زمان مادها و یا پارتهای قدیمی بافته شده است. بنا بر نظریه یکی از پژوهشگران معروف بنام «دیماند»در فرش پازیریک ترکیبی از طرحهای آشوری و هخامنشی و سکائی بکار رفته است. او نیز مانند ردنکوعقیده دارد که مبدأ این فرش از ایران است

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *